تحفه شعری است برای همه حیله گران

ساخت وبلاگ

غزل‌نوش

 

چقدر ساده مرا روی تو دامگیر کرد

سبزی خط کلاهت به ‌دل ما گیرکرد

 

این همه عشوه و ناز ار چه مرا میکردی

شوخ میزد به زبان بر دل ما صد تیرکرد

 

هر که را با تو سر صدق نباشد هیهات

عاقبت فال تو حافظ دل ما تفسیر کرد

 

ما که از جامه ی تزویر و ریا دل شستیم

تو ز راه دگری پای نهادی و خدا تدبیر کرد

 

آنکه در راه تو باشد به رهش میخوانی

خوش همین بود که راه من و تو تغییر کرد

 

سایۀ روی تو افتاد به بالین هوا و هوسم

یارب اما نه چنین کرد و چنان تقدیر کرد

 

گریه های سحرم با تو جوابم را داد

سوز ساز تو مرا خواند و مرا تأثیر کرد

 

تاری از حلقۀ زلف تو مرا دست گرفت

گر مرا از هوسم راند و مرا زنجیر کرد

 

به دل غم زده ام صبغه ای از عقش تو خُرد

خوش همین بود عجب بر دل ما تصویر کرد

 

تحفه شعری است برای همه حیله گران

شدم «آباد» و به شعرم مچ سارق گیر کرد

 

امواج عاشورا...
ما را در سایت امواج عاشورا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1gharim4 بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 ساعت: 8:55